رهیافت فرهنگ

صــــابر اکبــــری خضـــری

رهیافت فرهنگ

صــــابر اکبــــری خضـــری

رهیافت فرهنگ

* صابر اکبری خضری
* مدرس علوم اجتماعی در دانشگاه؛ پژوهشگر فرهنگ و حکم‎رانی فرهنگی
* دکتری مردم شناسی دانشگاه تهران
* کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات / گرایش سیاست گذاری فرهنگی / دانشگاه امام صادق (ع)
* اینجا: جستارها، مقالات، یادداشت ها، روایت ها و خرده روایت های من از زندگی
* سایر فعالیت های من در فجازی: https://zil.ink/mosafer.rezvan

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

همه چیز عجیب شده است...

وعده گشایش اقتصادی رئیس جمهور، قرارداد ویلموتس، شایعه تغییر جنسیت فروتن، جیره بندی شدن کره!، قیمت تخم مرغ، دنا چندصد میلیون، پناهیان و تک ماکارون و خانه اش و هدیه رفقا! حضوری یا غیرحضوری بودن مدارس، آتش زدن مرد شیرازی همسایه اش را...! و ... و ... و ...

همه این مثال ها نشان دهنده جامعه ای عنان گسیخته است. قطار جامعه از روی ریل خارج شده. انسجام اجتماعی کاملاً از بین رفته. ایران، رویا ندارد. جامعه بی آرمان می شود و مردمش تمام وقت مشغول بورس بازی می شوند. در این هنگام که تمامی نهادهای اجتماعی کارکرد خود را از دست می دهند و کژکارکرد می شوند، فروپاشی اجتماعی اتفاق می افتد.

اگر جامعه را خانه در نظر بگیریم، هر کدام از نهادهای اجتماعی مثل نهاد رسانه، نهاد خانواده، نهاد دین، نهاد اقتصاد، نهاد آموزش، نهاد سیاست (دولت) و ... یکی از ستون های این خانه است که کارکرد مخصوص خود را دارد، وقتی این ستون ها یعنی نهادهای اجتماعی کژکارکرد شوند، جامعه فرو خواهد پاشید.

منظور از کژکارکردی نهادها این است که هر نهاد، دقیقاً عکسِ ماموریت خود عمل می کند. نهاد رسانه باید مردم را آگاه کند، اما با اخبار بیهوده یا دروغ آن ها را سردرگم و بی اعتماد می کند. نهاد دین باید اخلاق را در جامعه حکم فرما کند، اما خود مصداق اصلی تولید بی اخلاقی می شود. نهاد دولت باید جهت سامان بخشی و انتظام امور کار کند، اما پمپاژ آشوب می کند و هر وعده ای می دهد، خلافش اتفاق می افتد. در این شرایط حتی بعضی اتفاق های بد می افتد که خنده دار است، مثلاً فقدان کره و هجوم مردم برای خرید آن و جیره بندی شدن!!

جامعه تبدیل به افراد سردرگم، گیج می شود، اتفاقات روند علت و معلولی خود را از دست می دهند و کور حرکت می کنند. هیچ فردایی قابل پیش بینی نیست و علم و دانش و طرح و ایده نیز مجبور است کنار بنشیند، چون علم و طرح، برای سیستم مبتنی بر علت و معلول طراحی شده. در شرایط آشوب پاسخ گو نخواهد بود. فروپاشی اجتماعی را اگر تهدیدمحور نگاه نکنیم، مثل دست قبل، دست بعد را هم خواهیم باخت، اما نگاه مسئله محور به فروپاشی اجتماعی آن را فرصت می بیند. فروپاشی اجتماعی یک پایان تلخ است، اما این نوید را هم دارد که دست بعدی به زودی شروع می شود. مثل بلوغ است. ورود به مرحله ای جدید که البته همراه با دردهایی است. اگر درست کار کنیم جامعه بالغ می شود و پس از این فروپاشی اجتماعی، بنایی محکم تر و مبتنی بر هویت و آرمان ها و کارآمدتر ساخته می شود، و اگر خطا کنیم، این نوجوان تازه بالغ شده افسار می گسلد و جنایت می کند.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۹ ، ۱۸:۲۷
صابر اکبری خضری

«...استفراغ نهایت هنر اگزیستانس است. استفراغ نتیجه موقعیت است، تولیدکننده این هنر، هرگز تصمیم نگرفته اثری به وجود بیاورد، بلکه اثر او حقیقتاً و به معنای کلمه امتدادِ وجود اوست، هنر آن چیزی نیست که آدمی هضم و جذبش کند، چیزهایی که این قدر ساده و قابل هضمند، همان بهتر فلسفه و علم نام بگیرند، این ها غذا هستند و نهایتاً مدفوع تولید خواهند کرد و پس ماندشان از بدن خارج خواهد شد؛ اما استفراغ... استفراغ نتیجه چیزی است که قابل هضم نیست، استفراغ ذاتِ واقعیت است، بدبو، ناگهانی، قاطی پاطی و غیرقابل تحمل...»

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید.

«...اگر کتاب هنر همچون درمان آلن دوباتن (یا نوشته های یالوم راجع به هنر و کلا نوشته های دیگران راجع به هنر) را بخوانید، خواهید دید که آن جا تلاش می کنند سرتان را شیره بمالند و خوشحالتان کنند، اما شما باید تلخی برخورد صادقانه را به شیرینی برخورد منافقانه ترجیح دهید، حقیقت این است که هنر اصیل در دید اگزیستانسیالیسم همان استفراغ است، نه دیگر هیچ و استفراغ هم اصلاً چیز خوبی نیست و بی نهایت بد است، با این همه، استفراغ یک اثر هنری بی بدیل است، چون این همه فقط در اسفتراغ است که آشکار می شود. استفراغ، فریادِ کودکِ رسواکننده پادشاه لخت شهر است...»

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۳۰
صابر اکبری خضری

... ساعت 2 نیمه شب از خواب پریدم و نوشتم. برای نوشته های این روزها توضیح خاصی ندارم. نمی دانم دقیقاً راجع به چیست؟ علمی است یا حدیث نفس؟ بیان فهمی از آیات قرآن است یا چه دقیقاً؟ اسمش را گذاشتم شطح چون فاصله ای زیادی بین آمدن و نوشتنش نیست، پردازش نشده، خام، ناپخته، و اگر بی ادبی نباشد لخت به دنیا می آید...

برای دانلود متن کامل ایجا کلیک کنید.

«...شیطان سجده نکرد، قرآن می گوید: «أبی و استکبر» سر باز زد و تکبر ورزید. استکبار دو معنا دارد، یکی خود را بزرگ پنداشتن و دیگری طلب بزرگی کردن. و این دو کاملاً دو روی یک سکه هستند. کوچک، طلب بزرگی می کند و کوچک، خودش را بزرگ می پندارد. کوچک، به دنبال اثبات و نمایش بزرگی خویش است. چه می شود که کسی برای خود شأنی قائل می شود؟ احساس وجود می کند؟ احساس بزرگی می کند و در واقع به آن نیاز دارد؟ قرآن خود این استکبار و طلب بزرگی را ریشه می کاود. پروردگار، شیطان را مورد خطاب قرار می دهد و می گوید: «مَا مَنَعَکَ أَلا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ» «چه چیزی تو را منع کرد (مانع تو شد) که سجده کنی بعد از این که به تو امر کردم؟!»

این چه مانع عجیبی است که شیطان و انسان را در برابر امر الهی که شدیدترین امرهاست، مانع می شود؟ هر چه هست این اولین گناه خلقت است، این شروع همه عصیان ها و فسق هاست، این اصل هر نافرمانی است، در مسیر عصیان اولین گام و در مسیر عبودیت آخرین مرحله است...»

برای دانلود متن کامل ایجا کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۹ ، ۱۴:۲۸
صابر اکبری خضری

🔸 انسان شناسی تاریخی، یک رویکرد بنیادین در انسان شناسی است که فرهنگ و مردم را در بستر تاریخی آن فهم می کند. تقریباً هیچ منبعی به زبان فارسی درباره این رویکرد و مختصات روشی آن وجود ندارد.

...انسان شناسی تاریخی یا همان Historical anthropology یکی از رویکردهایی است که در حوزه انسان شناسی وجود دارد و حدوداً دو دهه ای است که به طور جدی درگیر بحث های مطالعات اسلامی شده و گفتگوهای تنگانگی بین این دو حوزه شکل گرفته است. بحث محوری در حوزه انسان شناسی به طور کلاسیک، بحث فرهنگ است؛ اما همان گونه که فرهنگ هایی زیستی وجود دارند که زییندگان آن فرهنگ همین حالا روی کره زمین هستند، بسیاری از فرهنگ ها هم وجود دارند که مربوط به زمان ما نیستند و در زمان دیگری بوده اند. در واقع از زمانی که انسان پا بر روی زمین گذاشته تا امروز، گونه های بسیار زیادی از فرهنگ ها حضور داشته اند. وقتی می گوییم انسان شناسی تاریخی، انسان از این منظرِ تاریخی-فرهنگی موضوع بحث قرار می گیرد؛ سوال اینجاست که چطور می توانیم فرهنگ های تاریخی را انسان شناسانه مطالعه کنیم، حال این که زییندگان آن فرهنگ در حال حاضر نیستند تا بشود یک کار میدانی روی آن ها انجام داد؟ به عنوان مقدمه بنده می خواهم یک معنای اعم و یک معنای اخص از انسان شناسی تاریخی ارائه کنم. منظور از معنای اعم انسان شناسی تاریخی «مطالعه انسان شناختی درباره جامعه ای که در زمان گذشته زیسته باشد و امروز امکان مطالعه مستقیم درباره آن وجود ندارد» است؛ به عبارت دیگر «دانشِ مطالعهِ دگرگونیِ کُنش هایِ جمعیِ انسان ها در ظرفِ تاریخ.»...

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید.

متن حاضر، برگرفته از سخنرانی دکتر احمد پاکتچی در هم اندیشی «انسان شناسی و اسلام» است که در سال 1397 ایراد شده و برای اوّلین بار در اختیار علاقه مندان و پژوهشگران علوم انسانی قرار می گیرد.
برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۹ ، ۱۴:۲۱
صابر اکبری خضری