تراژدی از منظر شوپنهاور و نیچه؛ حقیقت دیونیسوسی جهان
... «آه، ای نژادِ مصیبتزده فانی... چرا مرا وادار به بیان چیزی میکنید که به صلاح شماست هرگز آن را نشنوید؟ خواستنیترین و بهترین چیز مطلقاً از دسترسِ شما خارج است: زاده نشدن، نبودن، هیچ بودن. اما در درجه دوم بهترین و خواستنیترین چیز همانا... هر چه زودتر مُردن است.»... نیچه میگوید هنر به وجود آمده است که مبادا حقیقت ما را بکشد.
آن چه در پست مطالعه می کنید، بخشی از متن اصلی است. برای دانلود متن کامل ایجا کلیک کنید.
«تراژدی رو به سوی حیات دارد. از مکرهای حیات است. وظیفه تراژدی این است که نگذارد آدمیان از سرنوشت تلخ و محتوم حیاتبراندازی که گرداگردشان را فراگرفته است کاملاً آگاه شوند و در همان حال نشاط زندگی را در ایشان تروتازه کند.»
...نیچه چنین استنباط میکند که یک شخصیت دیونیسوسی در نهایت به این درک میرسد که اَعمالِ او توانِ ایجادِ تغییر در تعادل جاودانه موجود در هستی را ندارند، و همین حقیقت او را آنچنان دلزده و رنجور میسازد که توانِ انجام هرگونه عملی در کلّیتِ آن از او سلب میشود...
آن چه در پست مطالعه می کنید، بخشی از متن اصلی است. برای دانلود متن کامل ایجا کلیک کنید.
سلام، خیلی ممنون من استفاده کردم...