ساده انگاری ها در باب مدارس خفن ژاپن و فنلاند و ...
اول این ویدیو را ببینید!
آن چه تحسین برانگیز است، تأکید بر دو مولفه محوری است؛ اول «ادب» و دوم «مسئولیت». دبستان هم قرار بود همین باشد: «ادب ستان». عصر دانش تمام شده؛ همه دانش در اینترنت موجود است و با چند کلیک و جستجوی ساده قابل دستیابی، در برابر آن «ایده» ها و بعد از چندی «بینش» ها اهمیت محوری پیدا می کنند، دانشگاه ها افول کرده اند و می کنند، فرم ها و چارچوب های متعینِ سفت و سختشان، سست و رقیق می شود، چیزهای غیررسمی اوج می گیرند. تأکید بر «مهارت های لازم برای زندگی»، «آداب زندگی» و «مسئولیت اجتماعی» و «خلاقیّت» ارکان آموزش در دنیای معاصر هستند و خواهند شد.
اما...
این ارکان اگرچه خوبند، ولی کافی نیستند و افرادی که در این ساختار پرورش یابند، فاقدِ نگرش کلان به هستی، انسان و ساختار اجتماعی خواهند شد. به عبارت دیگر اساساً امکان درک کلیت و نقد آن را پیدا نخواهند کرد؛ حتی اگر صحبت از تفکر انتقادی می شود، منظور نوعی عقلانیت انتقادیِ ابزاری در سطح تکنیکال است؛ نه فهمِ کلیت ها و نقد آن. بنابرین آدم های این ساختار همگی درون همین ساختار زندگی می کنند و می اندیشند. بهتر این که بگوییم ربات هایی بسیار انسانی هستند، ربات هایی که با برنامه ای خاص و البته خوب (مبتنی بر ادب، مسئولیت، خلاقیت و مهارت های بالا) تربیت می شوند.
مثل هزار چیز دیگر، تصویری که نظام آموزشی معاصر مبتنی بر سرمایه داری ارائه می شود هم تصویری بسیار فریبنده و اغواگر است، باید تیزتر و عمیقاً انتقادی تر به آن نگریست و البته مدل بومی خود را ایجاد کرد. توجه کنید که بیش ترین میزان خودکشی، بیش ترین میزان افسردگی، بیش ترین میزان در برخی آسیب های اجتماعی-روانی نیز در همین ژاپن است. (تأسیس وزارت تنهایی) طبیعی است اگر وزن «ادب» و «آداب» به مثابه نرم افزارِ زندگی اخلاقی در جامعه و وزن «مسئولیت» به عنوان تعهد و پایبندی به زندگی اجتماعی، بیش از اندازه زیاد شود، افراد به شدت شکننده خواهند شد و روی دیگر این ساختار، طغیان هایِ ویرانگر است، چنان که دورکیم در خودکشی این پدیده را به دقت تشریح کرده است.
این نکته کلیدیه که تفکر انتقادی و بومی سازی همیشه همراه پذیرش هر ایده ای باشه.
کما اینکه یک سری مدارس در تهران مثل مدرسه سراج با رویکرد متفاوتی تاسیس شدن و ایده هاشون هم برای والدین گول زننده بود. ایده هایی مثل اینکه خبری از فردی برای نظافت، ناظم، مسئول بوفه و ... نیست و همه به عهده بچه هاست. اما آسیب هاش بعدا برای عده ای واضح شد.
اما نیاز به آموزش همون "ادب" و "آداب" و "مسئولیت" در مدارس ما به شدت حس میشه، هر چند تغییراتی مثل اضافه شدن کتاب سبک زندگی و مدیریت خانواده و ... اعمال شده، اما نه کافیه و نه اکثر معلم ها - جسارت نباشه - متناسب با این کتاب ها آموزش دیده شدن.