رهیافت فرهنگ

صــــابر اکبــــری خضـــری

رهیافت فرهنگ

صــــابر اکبــــری خضـــری

رهیافت فرهنگ

* صابر اکبری خضری
* مدرس علوم اجتماعی در دانشگاه؛ پژوهشگر فرهنگ و حکم‎رانی فرهنگی
* دکتری مردم شناسی دانشگاه تهران
* کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات / گرایش سیاست گذاری فرهنگی / دانشگاه امام صادق (ع)
* اینجا: جستارها، مقالات، یادداشت ها، روایت ها و خرده روایت های من از زندگی
* سایر فعالیت های من در فجازی: https://zil.ink/mosafer.rezvan

طبقه بندی موضوعی

خدای راه های سوم

جمعه, ۵ شهریور ۱۴۰۰، ۰۱:۱۸ ق.ظ

خدایا! در این شکی نیست که در نهایت هر چه تو برایمان بپسندی خیر است، و همان می شود که تو می خواهی، بنابرین هر چه می شود خیر است. در این شکی نیست که آن چه ما می خواهیم نه الزاما می شود و نه الزما خوب است که بشود، در این شکی نیست که ما قدرتی نداریم آن چه قرار است بشود را تغییر دهیم، در این شکی نیست که عسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسَىٰ أَنْ تُحِبُوا شَیْئًا وَ هُوَ شَرٌ لَکُمْ وَ اللَهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ...

همه این ها درست، اما پروردگارا! اگر اجازه بدهی این بار کمی پا را از گلیم بندگی درازتر کنم، قضیه چیست؟ قضیه خیلی سرراست است، قضیه این است که جرئت نمی کنم بگویم لطفا همان بشود که من دوست دارم، چون شاید زد و اجابت کردی و از قضا بیچاره شدم و در نهایت خوب نبود، اما راستش را هم بخواهی دلم نمی خواهد بگویم هر چه خیر است پیش بیاید، چون می ترسم آن چه می خواهم خیر نباشد و در نتیجه پیش نیاید! خلاصه این دو راهی از آن دو راهی هایی نیست که بشود روی یکی شان چشم بست. تو خودت خوب از مکانیسم دلِ آدمیزاد خبر داری، بعضی موارد را نمی شود خیلی حرف حساب حالیش کرد، مثلاً بگویی بچه جان خب آن فلان موضوع خیر تو نبود و چنین و چنان می شد... باز می بینی پایش را کرده در یک کفش و نظرش اندازه سوراخ جوراب پای مورچه هم تغییر نمی کند.

خب این مقدمه را چیدم پروردگار بزرگ و قدرتمند که از شما درخواستی غیرمعمول کنم، شما که قادر مطلقی، شما بر خلاف ما که یا راهی خواهیم ساخت، یا راهی خواهیم یافت و یا در حالی که هیچ غلطی نتوانسته ایم بکنیم، می نشینیم یک کناری و به ضعف ها و راه های نساخته و نرفته مان فکر می کنیم، و می دانی که اکثرا هم همین گزینه سوم اتفاق می افتد؛ شما کلا هر راهی که دلت بخواهد، خواهی ساخت، اصلاً هم نقل یافتن و گشتن و تقلا کردن و این حرف ها نیست، کافی است بگویی بشو فوری آن راه و آن چیز می شود. خب! حالا که این طور است بیا و مثل همیشه آقایی کن، بزرگی کن. چرا من باید مجبور باشم حتما بین این دو راه خیرِ مکروه یا حب بی خیر انتخاب کنم وقتی تو خدای راه های سومی؟ چرا اسیرِ معادلات امکانی باشم وقتی تو غیرممکن ها را مثل آب خوردن نه تنها ممکن، بلکه واقع می کنی؟! چرا وقتی برای تو روی هم رفته سه سوت کار دارد تا کار ما را راست و ریس کنی، من هی با خودم کلنجار بروم که نکند فلان و نکند پشمدان؟!

فلذا با این که کلا هیچ چیزی در بساط ندارم تا شما را ترغیب کنم به خواهشم پاسخ مثبت بدهی و به قول آن آهنگ معروف من آن چه شما فکر می کنی و دوست داری نیستم، آدم خوبی نیستم، قهرمان نیستم، فداکار نیستم، به فکر تنهایی و غم های جهان نیستم، هیچ درخور زیبایی ات نیستم، راستگو نیستم، درستکار نیستم، هیچکس نیستم، همه این ها درست اما خواهش می کنم یک کاری کن آن راه سوم محقق شود، نیاز به توضیح بیشتر که نیست، درست؟ بله شما خودت الحمد لله نامه های نانوشته می خوانی و حرف های ناگفته می دانی، ولی من باب این که من هم باید به هر حال وظیفه خودم را کامل انجام بدهم و ما مامور به وظیفه ایم نه نتیجه، صراحتاً منظورم را بیان می کنم و همه فرشته ها و سایر موجوداتی که صدایم را می شنوند شاهد می گیرم، از شما می خواهم یک کاری کنی خیر همان چیزی بشود که من می خواهم! در واقع من فکر می کنم خیر یک چیزی است که شما روی هر کدام از گزینه های روی میز که بخواهی می اندازی، حالا من از شما درخواست می کنم به جای این که خیر را بندازی روی آن گزینه آن طرفی که نتیجه اش بشود ناراحتی بنده، خیر را بندازی روی همان گزینه ای که من هم خوشحال می شوم! عذر می خواهم بزرگوار از این جسارت و پررویی، اما بنده ایم دیگر، چه می شود کرد؟ یک مقدار انسان ها بی ادب و پررو و پرتوقع اند کلا و من هم بلاخره یکی شان، البته من یکی یک مقدار بیش از اندازه پررو و متوقعم در ارتباطم با شما که آن را هم خودت ببخش لطفا. بله داشتم عرض می کردم منظورم این است که این بار دعا نمی کنم که خواسته من همان بشود که حقیقتا خیر است، بلکه خواسته ام این است که -اگر راه دارد و لطفاً یک کاری کن که راه داشته باشد،- همان خواسته من خیر بشود! شبیه آن بنده خدایی که می گفت خدایا من که خودم به راه راست نمی روم، شما بی زحمت راهِ راست را به سمت ما کج بفرما! من تقریباً یک چنین دعایی مد نظرم هست! این طوری هم فال است، هم تماشا... حتی اگر ممکن نیست در همه مقاطع زندگی این اتفاق بیافتد، لااقل همین یک مورد را ردیف کن برایمان، حالا راجع به بقیه موارد در آینده باز جلسه خواهیم گذاشت اگر شما افتخار بدهید.

به قول همان آهنگی که در میانه نوشته چند جمله از آن نقل کردم، "حرف هایم با تو کم نیست..." اما خدایا فعلا بگذار حرف هایم را در یک جمله جمع بندی کنم و شما را به شما بسپارم:

خدای راه های سوم! راهِ راست را هر چه هست به سمت ما کج بفرما!

الهی آمین

مخلصیم

صابر

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۰/۰۶/۰۵
صابر اکبری خضری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">