رهیافت فرهنگ

صــــابر اکبــــری خضـــری

رهیافت فرهنگ

صــــابر اکبــــری خضـــری

رهیافت فرهنگ

* صابر اکبری خضری
* مدرس علوم اجتماعی در دانشگاه؛ پژوهشگر فرهنگ و حکم‎رانی فرهنگی
* دکتری مردم شناسی دانشگاه تهران
* کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات / گرایش سیاست گذاری فرهنگی / دانشگاه امام صادق (ع)
* اینجا: جستارها، مقالات، یادداشت ها، روایت ها و خرده روایت های من از زندگی
* سایر فعالیت های من در فجازی: https://zil.ink/mosafer.rezvan

طبقه بندی موضوعی

واقعیت

يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۰، ۰۳:۳۸ ب.ظ

رتبه کنکور دکتری من 141 بود و من مردم شناسی دانشگاه تهران روزانه قبول شدم. بله، این اتفاق در حالت عادی ممکن نیست. علتش نه لطف پروردگار، بلکه یک باگ اجتماعی و یک ضعف اخلاقی است، «سهمیه». من شامل سهمیه 5 درصد شدم، سهمیه 5 درصد مال آن هاست که پدرشان زیاد جبهه رفته، 25 درصد مال آن هایی است که جانباز هم شده اند و ...

فکر می کنم امسال آخرین رتبه ای که برای مردم شناسی دعوت به مصاحبه شد، حدود 80 بود، معنایش این است که اگر سهمیه نبود من دعوت به مصاحبه نمی شدم. البته نمره مصاحبه ام خدا را شکر بالا شد، سی وچند از چهل که از همان هایی که عادی قبول شدند هم بیشتر است، اما به هر حال اگر سهمیه نبود من اصلا دعوت به مصاحبه نمی شدم. کاری ندارم که واقعا لایقش بودم یا نبودم یا چه، نه رتبه که مال من خوب نبود معیار لیاقت است و نه جواب دادن به چهار تا سوال حفظی یا تحلیلی مصاحبه که مال من خوب بود؛ بحث این جاست که به هر حال من قاعده بازی را رعایت نکردم، حتی اگر با خودم بگویم رتبه که مهم نیست و فلان مهم است، اما در نهایت من قاعده بازی را رعایت نکردم، تقلب کردم. از 100 نمره دکتری، 50 نمره مربوط به رتبه است و من اینجا سهمیه داشتم.

صادقانه این که دوست داشتم می توانستم آزاده باشم و انصراف بدهم؛ صابر ایده آل در ذهنم چنین بود، تا حالا هم خودپنداره ام این بود که من آدم حق طلب و حق گرایی هستم، حتی اگر هزینه داشته باشد و فلان، اما اینجا باختم. دوست ندارم ناهماهنگی شناختیم را توجیه کنم، مکانیسم های دفاعی هم چرت است، واقعیت این جاست که آن قدر قدرت ندارم و آدم خوبی نیستم که خودم از درون حق را پیگیری کنم. آرزو می کنم همین فردا قانونش را بردارند و اصلا دولت کنسلش کند، از بیرون یکی مجبور کند شرایط عوض شود و من را دیگر راه ندهند، من از درون نمی توانم و بابت این متاسفم.

ناراحت کننده تر آن موقعی است که می بینم شان و منزلت قائل می شوند. دوست ندارم مثل یک برنده با من برخورد کنید. نه آقایان و نه خانم ها، من آن که فکر می کنید نیستم، من باختم. من با تقلب قهرمان شدم. من با سهمیه قبول شدم، «سهمیه ایم»، پس زرنگ نیستم، باسواد نیستم و حتی لایق هم نیستم. این لطف خدا نبود، خدا به من لطف نکرد، (البته که همه چیز لطف خداست، منظورم چیز دیگری است.) قبولی به این شکل بیشتر امتحان خداست تا لطف خدا؛ امتحانی که رفوزه شدم. نگویید شانس آوردی، شانس نیاوردم، فقط یک باگ اجتماعی و ضعف یا فاجعه اخلاقی بود، همین.

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۰/۰۶/۲۱
صابر اکبری خضری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">